دیروز در پارک کنار پیرمردی نشسته بودم
به او گفتم تو که سرشار از عصاره تجربه ای مرا نصیحت کن
مرا گفت : خوب بازی نکن ولی بازیگر خوبی باش
و مثل آدم های بــــد ؛ خوب حرف بزن
و...
و من از او تشکر کردم
و او به من گفت
و اما نصیحت آخر :
هیچکس را نصیحت نکن
پرسیدم چرا ؟؟؟
لبخند معنی داری زد و گفت عجول نباش...
می فهمی !!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
plz dont CP «» لطفا کپی نــــکنید
نویسنده ام که طبق معمول علی تیمار
این عکس هم خودم گرفتم
tmar.bmar
موضوعات مرتبط: داستان ها و حکایت ها ، فلسفی ، ،
برچسبها: